English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (551 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vitrescent U اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vitrescence U امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
vitreosity U خاصیت شیشهای
glassiness U خاصیت شیشهای
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
galss transition U تبدیل شیشهای
glassy transition U تبدیل شیشهای
gamma transition U تبدیل شیشهای
flatbed U وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
glass transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
glasy trainsition temperature U دمای تبدیل شیشهای
gamma transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
t.g U دمای تبدیل شیشهای
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
pitchstone U یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
vitrification U تبدیل به شیشه
vitrifiable U قابل تبدیل به شیشه
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
sound absorption U خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
scanner U وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners U وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
agglomerative U دارای خاصیت تراکم
isogamous U دارای خاصیت هم گامیتی
curative U دارای خاصیت درمانی
antidotal U دارای خاصیت پادزهری
alkaline U دارای خاصیت قلیایی
isogametic U دارای خاصیت هم گامیتی
low test U دارای خاصیت فراری
gamic U دارای خاصیت جنسی
diastatic U دارای خاصیت جوهربزاق
alkalescent U دارای خاصیت قلیایی
sexed U دارای خاصیت جنسی
absorbent U دارای خاصیت جذب درکش
persalt U نمک دارای خاصیت اسیدی
paramorphous U دارای خاصیت تغییر یابی
quale U شیی دارای خاصیت هوشیاری
amphoteric U دارای خاصیت اسید و قلیا
absorbant U دارای خاصیت جذب درکش
paramorphic U دارای خاصیت تغییر یابی
balmier U دارای خاصیت مرهم خنک کننده
acid U سرکه مانند دارای خاصیت اسید
acids U سرکه مانند دارای خاصیت اسید
balmiest U دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmy U دارای خاصیت مرهم خنک کننده
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
iceland spar U کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
eye glass U شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
pane U دارای جام شیشه کردن
panes U دارای جام شیشه کردن
wired glass U شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
wire glass U شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
cullet U خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
catapulting U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
manganic U دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
ground glass U نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
manganesian U مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
actinoelectric U اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
pneumaticity U خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
fibre optics U لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
dichogamic U دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamous U دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
rosettes U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosette U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
actinism U خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
nurser U شیشه درجه دار برای شیردادن کودک
glares U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glare U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
fit to work U اماده برای کارکردن
prompt to go U اماده برای رفتن
ready to die U اماده برای مرگ
on offer U اماده برای فروش
to fit with U اماده کردن برای
boasted U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasts U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
up and running U اماده برای عملیات کامل
on guard U اماده برای دفاع باشید
he was prone to mischief U برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
cover U اماده برای برگرداندن توپ
attention U شمشیرباز اماده برای مبارزه
to keep ome's powder dry U برای هر رویدادی اماده بودن
bats U گل اماده برای کوزه گری
to prepare for war U برای جنگ اماده شدن
batted U گل اماده برای کوزه گری
coverings U اماده برای برگرداندن توپ
mission ready U هواپیمای اماده برای پرواز
bat U گل اماده برای کوزه گری
attack on preparation U شمشیرباز اماده برای حمله
to stand in the gap U برای دفاع اماده بودن
covers U اماده برای برگرداندن توپ
attentions U شمشیرباز اماده برای مبارزه
crammed U خودرا برای امتحان اماده کردن
off the shelf U تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
cram U خودرا برای امتحان اماده کردن
crams U خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming U خودرا برای امتحان اماده کردن
winterization U اماده کردن برای کار در زمستان
herbescent U اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
finished product U محصولات اماده برای توزیع ومصرف
coverings U اماده شدن برای دریافت توپ
covers U اماده شدن برای دریافت توپ
addressed U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
addresses U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
platform load U بار اماده برای بارریزی هوایی
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
hypnotizable U اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
to the manner born U فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
pooled U عده کارمند اماده برای انجام امری
pool U عده کارمند اماده برای انجام امری
tropicalization U اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
pools U عده کارمند اماده برای انجام امری
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
groom U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
grooms U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
repertoire U فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
jeweller's putty U گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
putty powder U گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
lime paste U اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
back up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
sawhorse U نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
dispatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
back-up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
despatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
it is insusceptible of change U اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
dispatch U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
despatching U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
fibre optics U لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
optical U شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
manned U اماده به جنگ جنگ افزار حاضر به تیر دارای خدمه
hot site U یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
reception station U پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
reaction time U زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
turnkey U سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
rig the ship U فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
predigest U بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
sedan U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedans U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
crammer U کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
turnkey system U سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
ink bottle U شیشه مرکب شیشه جوهر
plate glass U شیشه سنگ شیشه تختهای
glassman U تاجر شیشه شیشه ساز
signaled U تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal U تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
analog U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
signalled U تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
analogue U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
reference U آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
biochip U تلاش صنعت کامپیوتر برای تبدیل ارگانیزم زنده به ریزه تراشه ها
analogues U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
references U آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
analog U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
Linotype U ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
convertor U وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analogues U مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
analogue U مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
converter U وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
analog U وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
card U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
cards U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
warrantable U دارای ارزش برای شهادت
statitizing U فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
analogue U ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analogues U ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
pooler U وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
panel U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
serial U اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
serials U اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
ADPCM U استاندارد CCITT برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتالی
vitrify U بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
ablest U پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
convoys U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
willowware U بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
able U پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com